آخرین مطالب پيوندها
|
فناوری اطلاعات سلامت ورودی 90
بچه های HIT90
احمدشاملو
سکوت
سرشارازناگفته هاست
دلتنگیهای آدمی را،بادترانه ای میخواند
رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده میگیرد
وهردانه ی برفی به اشکی ناریخته میماند
سکوت سرشارازسخنان ناگفته است
ازحرکات ناکرده
اعتراف به عشقهای نهان
وشگفتیهای برزبان نیامده
دراین سکوت حقیقتمانهفته است
حقیقت توومن
٭٭٭
برای تووخویش چشمانی آرزومیکنم
که چراغهاونشانه هارادرظلماتمان ببیند
گوشی که صداهاوشناسه هارادربیهوشیمان بشنود
برای تو وخویش روحی که اینهمه رادرخودگیردوبپذیرد
وزبانی که درصداقت خودمارا ازخاموشی خویش بیرون کشد
وبگذارد ازآن چیزهاکه دربندمان کشیده است
سخن بگوییم
٭٭٭
گاه آنکه مارابه حقیقت میرساند
خودازآن عاریست
زیراتنهاحقیقت است که رهایی میبخشد
٭٭٭
ازبختیاریماست شاید،که آنچه که میخواهیم
یابه دست نمی آید
یاازدست میگریزد
٭٭٭
میخواهم آب شوم درگستری ا فق
آنجاکه دریا به آخرمی رسد
وآسمان آغازمی شود
میخواهم باهرآنچه مرادربرگرفته یکی شوم
٭٭٭
حس میکنم ومیدانم
دست می سایم ومیترسم
باورمی کنم وامیدوارم
که هیچ چیزبا آن به عنادبرنخیزد
٭٭٭
چندبارامیدبستی ودام برنهادی
تادستی یاری دهنده
کلمهای مهرآمیز
نوازشی یاگوشی شنوابه چنگ آری؟
چندباردامت را تهی یافتی؟
ازپای منشین
آماده شو! که دیگربارو دیگربار دام بازگستری ...
٭٭٭
پس ازسفرهای بسیارو
عبور ازفراز وفرود امواج این دریای طوفان خیز
برآنم که درکنارتولنگرافکنم
بادبانبرچینم
پارو وانهم
سکان رهاکنم
به خلوت لنگرگاهت درآیم
ودرکنارت پهلوبگیرم
آغوشت رابازیابم
استواری امن زمین رازیرپای خویش...
٭٭٭
پنجه درافکنده ایم بادستهایمان
به جای رهاشدن
سنگین سنگین بردوش میکشیم
باردیگران را
به جای همراهی کردنشان!
عشق مانیازمندرهایی است نه تصاحب
درراه خویش ایثاربایدنه انجام وظیفه...
٭٭٭
هرمرگ اشارتی است
به حیاتی دیگر
این همه پیچ
این همه گذر
این همه چراغ
اینه مه علامت
وهمچنان استواری به وفادارماندن به راهم
خودم
هدفم
وبه تو!
وفایی که مراوتو رابه سوی هدف رامینماید
٭٭٭
جویای راه خویش باش ازاین سان که منم
درتکاپوی انسان شدن
درمیانراه دیدارمیکنیم حقیقت را
آزادی را
خودرا
درمیان راه می بالد وبه بارمی نشیند
دوستی ای که توانمان میدهد
تابرای دیگران مأمنی باشیم و یاوری
این است راه ما
توومن
٭٭٭
در وجود هرکس رازی بزرگ نهان است
داستانی،راهی،بی راههای
طرح افکندن این راز
رازمن وراز تو،راز زندگی
پاداش بزرگ تلاشی پرحاصل است
٭٭٭
بسیار وقت هابایکدیگر ازغم وشاد یِِِخویش سخن سازمیکنیم
امادرهمه چی زرازی نیست
گاه به سخن گفتن از زخم هانیازی نیست
سکوتِ ملالها از راز ما سخن تواند گفت
٭٭٭
به تونگاه میکنم ومیدانم
تو تنها نیازمندیک نگاهی تابه تودل دهد
آسوده خاطرت کند
بگشایدت تابه درآیی
من پاپس میکشم
ودرِ نیم گشوده به روی توبسته میشود
٭٭٭
پیش ازآنکه به تنهایی خودپناه برم
ازدیگران شکوه آوازمیکنم
فریاد میکشم که ترکم گفتند!
چرا ازخود نمی پرسم:
کسی را دارم
که احساسم را
اندیشه ورویایم را
زندگی ام رابا او قسمت کنم؟
آغازجدا سری شایدازدیگران نبود
٭٭٭
بی اعتمادی دری است
خودستایی چفت وبست غروراست
وتهی دستی دیواراست ولولاست
زندانی راکه درآن محبوسرآی خویشیم
دلتنگیمان رابرای آزادی ودلخواه دیگران بودن
ازرخنه هایش تنفس میکنیم
٭٭٭
توومن
توان آنرا یافتیم تابرگشاییم
تاخودرابگشاییم
برآنچه دلخواه من است حمله نمیبرم
خودرابه تمامی برآن میافکنم
اگربرآنم تادیگر بارو دیگر باربرپای بتوانم خواست
راهی به جزاینم نیست!
٭٭٭
ازکسی نمیپرسند
جه هنگام میتواندخدانگهداربگوید
ازعادات انسانیش نمیپرسند،ازخویشتنش نمیپرسند
زمانی به ناگاه
باید با آن رودرروی درآید
تابآرد
بپذیرد
وداع را
دردمرگ را
فروریختن را
تادیگربار
بتواندکه برخیزد
٭٭٭
گذشته میگذرد
حال،طماعاست
آینده هجوم می آورد
بهتراست بگویمت
برگذشته چیره شو
حال را داوری کن
وآینده رابیاغاز
٭٭٭
وقتی که مرگ مارابرباید
- توراومرا-
نبایدکه درپایان راهمان
علامت سوالی برجای بماند
تنهانقطه ای ساده
همین وبس
چراکه ما
درحیات کوتاه خویش
فرصتهای بیشماری داریم
که دریابی شان
سکوت سرشار ازناگفته هاست
نظرات شما عزیزان: ???
![]() ساعت12:19---8 دی 1390
شما چقد مدیر ترسویی هستین اخه هیچ کدوم از نظر هارو ثبت نمیکنین. مدیر باید انتقادپذیر باشه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:متاسفم چون نظراتی که دادن با اسم مستعار بوده وقابل ثبت شدن نیستند sharmin
![]() ساعت21:32---6 دی 1390
شعر جالب و زیباییه،اما واسه خوندنش صبر ایوب میخاد.
roya
![]() ساعت20:26---6 دی 1390
شعراتون قشنگه ولی خیلی طولانیه، آدم حوصلش نمیشه همشو بخونه!!!!
!
![]() ساعت21:08---5 دی 1390
salam shere kheily ghashangy bood.mamnoon
sj
![]() ساعت23:37---3 دی 1390
سلام .چقد قشنگ بود....................
|
|||
![]() |